امروز: 1403/9/1 November, 9:59:5 | صبح

قـم نـما

پایگاه خبری تحلیلی

تحلیل دو سیاستمدار؛

می‌توانيم از فرصت دولت جديد برای طراحی یک رابطه جديد با آمريكا استفاده كنيم

می‌توانيم از فرصت دولت جديد برای طراحی یک رابطه جديد با آمريكا استفاده كنيم

محمد مهاجری و فیاض زاهد دو تحلیل‌گر حوزه سیاست خارجی معتقد هستند: ما مي‌توانيم از فرصت دولت جديدمان براي طراحي قاعده و قالب جديدي براي طراحي يك رابطه جديد با امريكا استفاده كنيم. تيم پزشكيان- ظريف قادر به اين اجماع‌سازي هستند. رييس‌جمهور پزشكيان در داخل و جواد ظريف در خارج مي‌توانند اين اجماع مبتني بر اراده حاكميت نه اقدامي جزيره‌گونه را سامان دهند.

به گزارش قم نما به نقل از شفقنا، این دو تحلیلگر در روزنامه اعتماد نوشتند: نه اينكه برجام، نسخه شفابخش همه دردها بود، اما همين كه بعد از گذشت يك دهه از تصويب آن و همه بلاهايي كه ترامپ در امريكا و تندروها در ايران بر سر آن آوردند، اكنون در زبان علي باقري وزير خارجه موقت جمهوري اسلامي، يك طرح ابتكاري ناميده مي‌شود، حكايت از آن دارد كه يك درام غم‌انگيز، ايران را دچار يك سكته بزرگ كرده است. حتي اگر يك پزشك فوق تخصص به‌نام مسعود پزشكيان بخواهد اين سكته را درمان كند، نمي‌تواند آنچه را در ۱۰سال گذشته بر تن اين بيمار عارض شده، جبران سازد.

برجام با اينكه درمذاكراتش كشورهاي ۱+۵ حضور داشتند، اما دو طرف بيشتر نداشت: ايران و امريكا. بقيه در اين جورچين نقش اساسي نداشتند و اتفاقا قصه از همين‌جا آغاز مي‌شد. از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي و به ويژه ۱۰ماه بعدش در ۱۳آبان ۱۳۵۸ كه سفارت امريكا توسط دانشجويان پيروخط امام به تصرف درآمد، هرگونه گفت‌وگو با امريكايي‌ها به تابو تبديل شد. دولت بازرگان قرباني همين تابو شد چرا كه وزيرخارجه‌اش در الجزاير با يك مقام برجسته امريكايي به نام سايروس ونس در الجزاير ملاقات كرده بود.

ابتدا چنين تصور مي‌شد قهر از گفت‌وگو به خاطر صلابت ماست و اصطلاحا مي‌خواهيم طرف مقابل را تحويل نگيريم. شايد چنين گزاره‌اي غلط هم نبود اما هرچه زمان گذشت پايه‌هاي اين گزاره لق شد و ما عملا دچار خودتحقيري شديم. گمان مي‌كرديم امريكايي‌ها بلدند در هرجا و در هر موضوعي كلاه سرمان بگذارند و ما در هر شرايطي، كلاه سرمان مي‌رود. در واقع از خودمان و ديپلمات‌هاي‌مان آدم‌هاي زبون و ساده‌لوحي تصوير كرديم كه انگار نه انگار ادعا داريم انقلاب ۱۳۵۷ به عنوان معجزه قرن بيستم، توسط خودماها رقم خورده است.

مذاكره و عدم مذاكره في‌نفسه نه خوب است نه بد، اما وقتي در چارچوب منافع ملي قرار مي‌گيرد ارزش پيدا مي‌كند. ما اگر مذاكره (و حتي عدم مذاكره) را صرفا به عنوان تاكتيك برمي‌گزيديم برگ برنده بود اما اشكال از آنجا رخ نمود كه پاي ايدئولوژي وسط آمد و آنچه را كه ممكن بود در منطقه الفراغ به عنوان فرصت تلقي كنيم به تهديد تبديل كرديم و يك برچسب بزرگ بنام «استراتژي» روي آن حك كرديم.

امريكا البته شيطان بزرگ است و هم‌اكنون نيز با وجود ظهور قدرت سرخ چين، همچنان برند شيطان بزرگ را براي خود حفظ كرده و شايد توانسته آن را ري-برندينگ هم بكند اما جمهوري اسلامي هنوز با يك نگاه سنتي به شيطان نگاه و با آن رفتار مي‌كند.

ريشه شكست برجام (كه ظاهرا به خاطر خروج ترامپ شكل گرفت) را بايد در همين نگاه ما به امريكا و ترس دروني تحليل كرد. بزرگ‌ترين انتقادهايي كه به ظريف در جريان برجام مي‌شد اين بود كه چرا او با همتاي امريكايي‌اش در خيابان قدم مي‌زند يا به روي او مي‌خندد. در واقع، خروجي و نتيجه مذاكرات ارزشش بسيار پايين‌تر از اين رفتارهاي معمولي به حساب مي‌آمد. در ذهن‌ها چنين مي‌چرخيد كه ديدن اين صحنه‌ها، دل مردم ستمديده فلسطين و آفريقا و كشورهاي دور و نزديك را كه از ايران يك چهره ضدامريكايي ساخته‌اند خالي مي‌كند. ايدئولوژيك كردن روابط خارجي و صرف‌نظر نمودن از منافع كوتاه و ميان‌مدت مذاكرات با امريكا، دست ايران را در هرگونه ابتكار مي‌بست و همواره ديپلمات‌هاي ما وحشت داشتند كه اگر ظهر جمعه بيايد و ده‌ها تريبون نمازجمعه به آنها حمله كند، چه؟ اگر كفن‌پوش‌ها به خيابان بريزند، چه؟ اگر روزنامه‌ها و خبرگزاري‌ها از شدت حسادت، زير دو خم مذاكرات بروند، چه؟

حاصل چنين ترسي در طول همه سال‌هاي گذشته و به خصوص در برهه برجام اين است كه ملتي بزرگ با سربازان شجاع، به جامعه‌اي ترسو با سربازاني به‌شدت محافظه‌كار تبديل شده. ادامه اين روند، جز فزون شدن ترس و گوشه‌گيري در عالم و نرسيدن به حقوق حقه ايرانيان، بهره ديگري ندارد.

حال چه بايد كرد؟

دولت جديدي در ايران در حال شكل گرفتن است. در انتخاباتي كه مي‌توانست با مشاركت بالاتري رخ دهد با حضور پنجاه درصد واجدين شرايط رييس‌جمهوري موفق شده كه در تداوم سنت سياسي سال‌هاي اخير و يا مورد قبول جناح افراطي نبوده و ‌نيست. همزمان در امريكا نيز تحولات مهمي رخ داده است. داستان ترور ترامپ و انتخاب ونس به عنوان معاون اول رييس‌جمهور احتمالي در فرآيند رقابت‌ها دورنمايي از روندهاي آتي را به تصوير مي‌كشد. انتخاب ونس معناي دقيقش براي امريكايي‌ها، تزريق خون جديد به جمهوري‌خواهان و اميد به تداوم سنت محافظه‌كاري خوش‌فرجام است. براي ما اما برخلاف تحليل‌هاي اوليه فرصتي براي گفت‌وگوهاي عميق‌تر. باور ما آن است كه برخلاف لفاظي‌هاي ونس، دولت ترامپ در صورت انتخاب شدن هيچ علاقه‌اي براي برخورد نظامي با ايران ندارد. جمله‌اي كه از وي نقل شده مويد همين نكته است. اگر مي‌خواهيد با ايران برخورد كنيد بايد آن ضربه بسيار محكم باشد! اما در همين جا نيك مي‌دانيم امريكا نه علاقه‌مند و نه قادر به انجام چنين ضربه‌اي است. مدل رفتاري امريكا در صورت موفقيت جمهوري‌خواهان پيچيده كردن و تعميق تحريم‌ها و افزودن فشار براي كاهش فروش نفت تا نقطه صفر است. اين استراتژي ايران را (از منظر آنها) از دست‌اندازي‌هاي منطقه‌اي باز مي‌دارد. گروه‌هاي نيابتي را تضعيف مي‌كند، دست برتر ايران در عراق را پايين مي‌آورد، منجر به انزواي ايران در سوريه خواهد شد، به سعودي‌ها امكان بازي سه‌گانه خواهد داد؛ در عراق بانفوذتر، در لبنان موثرتر و در پروژه ابراهيم جسورتر خواهد شد. ضعف ايران و وجود مداخله‌گري به نام چين در روابط ميان ايران و عربستان، عربستان را جسورتر و ايران را منزوي‌تر خواهد كرد.

ايران هم البته كارت‌هايي براي بازي خواهد داشت. اما هرگونه رفتاري بدون بازيابي و انتخاب يك راه‌حل بنيادي كار ما را سخت‌تر خواهد كرد. بياييد واقع‌بين باشيم.

انتخابات اخير ايران براي دست‌اندركاران يك نكته را روشن كرد. نظام اجازه تخلف نداد.

از سمت خاصي دفاع نكرد. شايد تندروهاي جليليسم اداي اينكه ما نظام هستيم را درمي‌آوردند، اما فعالان و بازيگران تيزهوش در رصدهايشان دريافته بودند كه انتخاب پزشكيان خيلي هم نظام سياسي را نگران نمي‌كند. از آن سو حتي مي‌توان گزاره‌هايي را سراغ گرفت كه نشان مي‌دهد، انتخاب جليلي خيلي هم اتفاق ميموني براي هسته اصلي حاكميت نبوده است .

حال فرض كنيم دستگاه عاقله بهتر از ما اين تحولات را رصد كرده است.

در داخل مشکل بزرگ جنبش مهسا، قهر اكثريت راي‌دهندگان، فشارهاي بين‌المللي، دولت ناتوان رييسي مرحوم و بحران مديريت در كشور، حكومت را به اين نقطه رسانده كه بايد تغييري راهبردي را صورت دهد.

نبايد در انتظار استراتژي حيرت‌افزايي چون سياست پينگ‌‌پنگي مائو- نيكسون باشيم. اما مي‌توانيم اميدوار باشيم ايران خود را پيش از تحولات اساسي در كاخ سفيد با دوسويه تحول‌آفرين در كاخ سفيد تماس‌هايي را آغاز كند. اين دست تماس‌ها از قبل هم شروع شده است. ايران كارت‌هايي براي بازي دارد. ما مي‌توانيم از فرصت دولت جديدمان براي طراحي قاعده و قالب جديدي براي طراحي يك رابطه جديد با امريكا استفاده كنيم. تيم پزشكيان- ظريف قادر به اين اجماع‌سازي هستند. رييس‌جمهور پزشكيان در داخل و جواد ظريف در خارج مي‌توانند اين اجماع مبتني بر اراده حاكميت نه اقدامي جزيره‌گونه را سامان دهند.

ما كه چنين مي‌انديشيم.

اخبار مرتبط

نظرات ارسالی
تایید شده : 0 در انتظار تایید : 0